loading...
تاریخ ایران
دیاکوی کبیر بازدید : 4 یکشنبه 10 شهریور 1392 نظرات (0)

مادهای آریایی و تاریخچه کرمانشاه

. در حادثه سقوط نینوا و انقراض دولت آشور بدست هوخشتره علل اصلی فتح آنجا اسبهای نیرومند سواره نظام ماد که در شهر باستانی نیشایی تربیت شده بودند ذکر شده است . باستان شناسان و خاور شناسان از زندگی دو طایفه پارس و کورد در این منطقه یاد کرده اند . استاد و دانشمند فقید رشید یاسمی در کتاب مشهور "کرد و پیشینه نژادی او" آورده است :
 کورد آن شعبه نژادی ایرانی است که حاصل برادری ماد و پارس أريايي می باشد
قوام اقوام مهاجر آریایی در هزاره سوم و چهارم پیش از میلاد در کوهسارهای زاگروس سکونت گزیدند که سرانجام به تصرف بین النهرین انجامیده است . این مهاجرت تاریخی به مهاجرت گوتی یا کاسی مشهور است . ذکر طوایفی که در زاگرس سکونت داشته اند در کتیبه های سارگن پادشاه اکد که در سالهای  2030  تا  2048  قبل از میلاد بر جنوب بین النهرین حکم رانی میکرده است آمده است . در اسناد اکدی از شخصی به نام آریزان نیز نام برده شده است . ساکنان این منطقه شامل طوایفی به نام لولویی - گوتی - منابی - نایری - آمادا - پارسوا می باشند . لولوبی ها از اجداد لرهای ایران هستند که در گذشته در سرپل ذهاب و سلیمانیه کردستان عراق که بخشی از ایران بوده است سکونت داشته اند . در سال  1200  قبل از میلاد شاه عیلام بر این طایفه غلبه می کند لولوبی ها یا اجدا لرها در گذشته پادشاهی مقتدر به نام آنوبانی داشته اند . تکات پالاسر که در سالهای  1115  تا  1100  شاه آشور که ارمنستان را فتح کرد ولی در نبرد با سپاه راندوپس توفیقی بدست نیاورد و فقط توانست کوههای اورامانات کردستان را تحت کنترل خود بگیرد .   
کرمانشاه در متون کهن پهلوی منجمله کارنامه اردشیر بابکان که مهم ترین سند پهلوی جهان است به نام کردان شاه آورده شده است . کرمانشاه یا کردان شاه نامی است که بهرام چهارم ساسانی به روی آن گذاشته است . بهرام شاه  11  سال بر امپراتوری ساسانی شاهنشاهی کرد  ( 388  تا  399  میلادی ) . سیستم حکومتی ایران باستان به این گونه بوده است که تمامی شهرها شاهی از همان منطقه داشته اند و همه شاهان زیر نظر شاه شاهان بوده اند که شاهنشاه نامیده می شده بوده است . کتب باستانی ایران ساخت  کرمانشاه را به طهمورث دیو بند نصبت داده است . زبان کنونی مردامان کرمانشاه و کردستان بدون هیچ شک و شبه ای از پهلوی و اوستایی ایران گرفته شده است . مهم ترین سند ریشه پهلوی زبان کوردی سروده های باباطاهر عریان شاعر بلند آوازه ایران است که به لهجه محلی می باشد و از واژه های پهلوی یا همان کوردی امروزی استفاده کرده است 


هنر مادهای کهن آریایی ایران

آثار باستانی هر ملتی به منزله شناسنامه آن ملت است که بوسیله آن تاریخ ملی،مذهبی و فرهنگی آن کشور شناخته میشود و نگهبانی و پاسبانی از آثار هنری و باستانی از وظایف شخصی و فردی فراتر رفته است ، هنر مادها به ابعاد گوناگونی گسترده است کتیبه های بسیاری پیرامون مدیا وجود دارد :در اوایل سال  1325  ه.ش در منطقه ای در نزدیکی دهکده زیویه واقع در چهل کیلومتری شرق شهرستان سقز گنجینه ای توسط دهقانان کشف شد که شهرت آن ظرف مدت مختصری بر بازارهای جهانی عتیقه سایه می افکند و بدون رقیب سالها داغی بازار را حفظ مینماید به تجربه ثابت شده که خارجیان شیفته آثار باستانی و هنری میباشند و رفت و آمد به موزه ها یکی از سالمترین و مفیدترین سرگرمی های جوانان و سایر اقشار در کشورهای خارجی می باشد و در آمد موزه های شخصی ارقام بسیار مهمی از درآمد خیلی از کشور های جهان را تشکیل میدهد ، بنابراین طلای زیویه مشتریهای فراوانی را به خود جلب نموده و خارجیان بر خلاف ما ایرانیان که هنوز نام زیویه به گوش بسیاری از هم وطنان نرسیده است خیلی زود با رویدادهای زیویه آشنا شدند و فهمیدند در یک گوشه از دنیا بزرگترین گنج باستانی جهان کشف شده است و میکوشند اطلاعات جامع تری از چگونگی کشف این گنج گرانبها و با ارزش بدست آورند نام زیویه سبب شد در دنیا نام ایرانی و عظمت فرهنگ ایرانیان به سر زبانها بیفتد. اندره گدار در باب ریویه و گنجینه آن بیان میدارد که این قلعه یا دژ که با تحقیق بسیار معلوم شد متعلق به قوم ماناهاست بر فراز تپه ای منزوی قلعه واقع شده است که روی آن دیوار ضخیمی از خشت دیده میشود ،دامنه های این تپه دارای شیب تندی میباشد و در قسمت شرقی آن شیب کمتر است و محل خانه های مسکونی است و طی حفاریهای غیر مجاز توسط اهالی روستای زیویه تشت برنزی که محتوی گنج بود به دست آمد دو سال بعد پیش از آنکه اداره باستان شناسی ایران از این موضوع مطلع شود تعداد زیادی از اشیاُ زرین و سیمین این گنجینه بوسیله قاچاقچیان از ایران خارج شد و به مجموعه ها و موزه های اروپا و آمریکا راه یافت بدین جهت نمی توان محققاً دانست که اشیا موجود در آن تابوت مفرغی (برنزی)چه مقدار بوده است اشیاُ مختلف این گنجینه از نظر فنی و هنری به یکدیگر چندان شباهتی ندارند برخی به سبک آشوری ،اورارتویی ،سیکای ،و مانایی میباشد اداره باستان شناسی پس از اطلاع از این قضیه موفق شد قسمتی از این گنجینه را بدست آورد و به موزه تهران منتقل کند . رمان گیرشمن در آخرین اظهار نظر خویش اشیاُ اخیر را متعلق به هنرمندان مادی می داند که از  606  تا  550  پیش از میلاد ناحیه محل اکتشاف جزو قلمرو حکومت آنان بوده است این گنجنه شامل اشیایی از قبیل یک سینه بند که با تصاویر حیوانات و موجودات افسانه ای زیست یافته و این حیوانات به طرف درخت زندگی که در وسط قرار دارد حرکت می کنند ، یک دست بند مردانه ،یک غلاف خنجر ،یک گردن بند که از سرهای حیوانات تشکیل شده و روی آن منبت کاری شده ،ظروف ،گوشواره ها و اشیاُ تزیینی از طلا و نقره که اوج هنر آن دوران را یاد آور میشود

 

تجاوزهای پی در پی بیگانگان به کرمانشاه ایران

پس از اسلام و حمله اعراب به کرمانشاه شهر به کلی ویران شد و دیگر آبادی گذشته و شکوه باستانی اش را بازنیافت . هارون الرشید  به کرمانشاه توجه داشت . ان فضلان در سال  309  هجری قمری از طرف مقتدر به ماموریت کرمانشاه رفت و شرح سفرش را در سفرنامه خود نوشته است . مسعر ابن مهلهل در قرن چهارم از کاخهای باستانی شاهان ایران در کرمانشاه دیدن کرد و شرح ویران کردن آن توسط اعراب را نوشته است . اعراب نام کرمانشاه را به قرمسین-قرماشین تغییر دادند . ابن حوقل و اصطخری جغرافی دانان مشهور از کرمانشاه به عنوان شهری زیبا که آب فراوان و بناهای باستانی زیادی در خود دارد نام برده اند . مقدسی در کتاب احسن التقاسیم نوشته است : کرمانشاهان - همدان - ری و اصفهان از شهرهای زیبای ایران است و عضدوالدوله شهریار مشهور دیلمی نیز در آنجا قصری با شکوه بنا کرده است .
پس از اسلام سلسله های کوچکی بر کرمانشاه به صورت موقت حکومت کردند زیرا امپراتوری کهن ایران درهم شکسته بود و هر گوشه ای به صورت محلی اداره می شد که زیر نظر اعراب قرار داشت . در قرن چهارم سلسله حسنویه به مدت  50  سال حکومت کردند و قلعه بزرگ سرماج را در مجاورت دینور بنا کردند . جانشینان حسنویه بر اثر اختلافات داخلی حکومت محلی شان را ریشه کن کردند . در سال  441  ه ق سلطان طغرل سلجوقی صد هزار سپاه برای تسخیر قلعه مذکور فرستاد . پس از آن آل ابی الشوک در نزدیکی زهاب کنونی حکمرانی محلی کردند . در سال  438  مهلهل ابن محمد عناز شهر کرمانشاه را فتح کرد . لشگر کشی ها اعراب و نوادگانشان به صورت دهها بار تکرار شد و به مرور زمان آن شکوه و عظمت باستانی اش که شاهنشاهان ایران به آن داده بودند از دست داد . در قرن ششم سلطان سنجر سلجوقی کرمانشاه را در حوزه حکمرانی خود قرار داد و برادر زاده اش سلیمان شاه را شاه آنجا کرد . در قرن هفتم پس از حمله مغولها به ایران باردگیر ویران شد و آسیبهای بسیاری دید . سپاه وحشی - متحجروبربرهلاکوکه که برای فتح بغدادمی رفت کرمانشاه را نیز ویرانه کرد . در قرن هشتم سپاه امیر تیمور به کرمانشاه یورش آورد . در کتاب نزهه القلوب آمده است : کرمانشاه دهی است که طاق شبدیز ( بستان ) در آن قرار دارد و دارای قدمت است . همدان نیز در مجاورت آن است و جزوی از قلمروی علی شکر محسوب می شود . در قرن نهم  و اوایل قرن دهم کرمانشاه مورد یورش سپاه ترکان عثمانی قرار گرفت و در کتبشان آورده اند هرسین و ماهدشت حکومت دارد ولی کرمانشاه ویران گشته است . در اوایل قرن یازدهم کرمانشاه به نام مزرعه ای معروف میگردد. در نیمه قرن دوم عمران و آبادی را مردم از سر میگرند و فرماندار آنجا شیخ علیخان زنگنه در روزگار شاه عباس صفوی عمران بسیاری برای کرمانشاه به ارمغان می آورد . متاسفانه کرمانشاه بدلیل نزدیکی اش با امپراتوری متوحش عثمانی چندین بار ویران شد ولی نادرشاه بزرگ برای مقابله با آنان توجه بسیاری را به این شه;ر داشت . به فرمان نادر قلعه های قدیمی شهر ویران شد و بناهای بزرگ و جدیدی ساخته شد خرابه های بنای نادری نیز هنوز مشهود است . دولت قاجار نیز خدماتی را برای کرمانشاه به ارمغان آوردند . فتحلیشاه قاجار برای کوتاه کردن دست عثمانیان در سال  1221  ه ق فرزند خود محمد علی میرزایی دولتشاه را برای سرکوب تجاوزات عثمانی مامور کرد . وی این شهر را پایتخت خود قرار داد و بناهای دیوانخان و حمامها و مساجد و . . . بسیاری را ساخت . فرزند دولتشاه بستان السیاحه  25  سال حاکم کرمانشاه بود و در راه آبادانی شهر کوشش نمود . بنای بازار مسقف فعلی و م;سجد عمادالدوله یادگاری اوست . جنگ جهانی اول هرچند صدماتی به کرمانشاه و حتی کتیبه جهانی بیستون وارد کرد ولی اهمیت و موقعیت سوق الجیشی این منطقه را نمایان کرد .  

کرمانشاه و احترام شاهان بزرگ ایران به آن

مورخان در دامنه کوه طاق بستان از شهری باستانی به نام گبادنه نام آورده اند . در روزگار ساسانیان شاهنشاهان ایران توجه بسیاری برای کرمانشاه قائل بودند و کرمانشاه شبه پایتخت امپراتوری ایران به حساب می آمده است . در پیش از ساسانیان هم هخامنشیان احترام خاصی برای این شهر باستانی آریایی قائل بوده اند . تمامی آثاری که دهها شاهنشاه ایران محل آن را در کرمانشاه انتخاب نموده اند حکایت از این جریان دارد . پادشاهان ماد ( بیستون ) - داریوش بزرگ ( بیستون ) - شاه گودرز ( بیستون  ) - بلاش اشکانی (بیستون ) - میترادات دوم اشکانی ( بیستون ) - خسرو پرویز ساسانی و اسب شبدیزش ( طاق بستان ) -  اردشیر دوم ساسانی ( طاق بستان ) - یزدگرد ساسانی ( طاق گرا و قلعه یزدگرد در کوههای زیبای دالاهو ) - قباد اول ساسانی ( طاق بستان ) پادشاهان امپراتوری اشکانی ( معبد بزرگ آناهیتا کنگاور ) و . . . همگی مشهور ترین آثار ایران است که در کرمانشاهان قرار دارد . جدای از آنکه شکارگاهاي بسیاری از شاهان ایران نیز در این سرزمین بوده است . در کتب اسلامی به کرات آمده است که شاه خسرو انوشیروان دادگر دراطراف طاق بستان قصرهای باشکوهی بنا کرده است که از امپراتور چین و قیصر روم در آنجا پذیرایی میکرده است . خسرو پروزیز نیز در این منطقه باغ ییلاغی بزرگی بنا نمود که به باغ قصور و عمارت عالیه نام گرفته بود . داریوش بزرگ شاهنشاه مقتدر جهان آن روزگار علاوه بر آثار جهانی اش در بیستون جاده ای بین المللی از بابل به نینوا و سارد و کرمانشاه به همدان ایجاد; کرد که بسیار دارای اهمیت در آن روزگار بوده است . باقی مانده این جاده هنوز مشهود می باشد

آثار ماندگار و تاریخی کرمانشاهان

مربوط به دوران

محل بنا

نوع بنا

شماره ثبت

نام بنا

ردیف

هخامنشی

بیستون

اثر قدیمی

26

محل بغستان قدیم

1

ساسانی

بیستون

آثار کاخ سنگی

27

تخت شاهزاده شیرین

2

اشکانی - پارتی

کنگاور

معبد و کاخ

31

معبد آناهیتا

3

ساسانی

قصر شیرین

کاخ

32

کاخ ساسانی

4

ساسانی

قصبه سر پل ذهاب

طاق سنگی

33

طاق گرا

5

ساسانی

طاق بستان

غار و نقش برجسته

34

طاق بستان

6

ساسانی

اطراف طاق بستان

شهر قدیم

35

محل گامبادنه قدیم

7

هخامنشی

بیستون

کتیبه و نقش برجسته

70

نقوش جهانی بیستون

8

مادی

صحنه

دخمه

148

دخمه دربند

9

2800  ق م

سر پل ذهاب

نقش برجسته

149

نقش آنوبانی نی

10

ساسانی

سر پل ذهاب

آتشکده

150

چهار طاقی

11

اشکانی - پارتی

سر پل ذهاب

طاق

151

طاق اشکانی

12

مادی

اطرف سر پل ذهاب

حجاری در کوه

152

دکان داود

13

ساسانی

طاق بستان

نقش برجسته

172

طاق بستان

14

مادی

سر پل ذهاب

حجاری در کوه

304

اطاق فرهاد

15

پیش از تاریخ

شیخ خان

حجاری در کوه

305

حجاری شیخ خان

16

ساسانی

هرسین

آثار قدیمی

326

کاخ شاهنشاه شاهپور

17

ساسانی

سر پل ذهاب

قلعه

562

قلعه شاهنشاه یزدگرد

18

ساسانی

سر پل ذهاب

آثار قدیمی

563

محل گچ گنبد

19

صفوی

بیستون

پل

765

پل بیستون

20

تیموری

سنقر

بقعه

767

بقعه مالک

21

عصر حجر

قصر شیرین

غار

831

مغاره تپانی

22

ساسانی

سر پل ذهاب

قلعه

833

قلعه گبری

23

پیش از تاریخ

قصر شیرین

قلعه

837

قلاع سومار

24

صفویه

غرب

کاروانسرا

840

کاروانسرای شاه عباسی

25

پیش از تاریخ

غرب

قلعه

842

قلعه ژیان

26

ساسانی

قصر شیرین

قلعه

845

قلعه گوری

27

عیلامی

اورامانات

کتیبه و نقوش برجسته

849

نقش برجسته و کتیبه میخی اورامانات

28

صفوی

ماهی دشت

کاروانسرا

856

رباط شاه عباسی

29

صفوی

ماهی دشت

پل

857

پل قدیمی

30

-

ریجاب قصر شیرین

بقعه و بنا

1015

بقعه بابایادگار

31

-

شمال غربی

بقعه

1054

بقعه اویس القرن

32

 

کوههای کرمانشاهان

کوه جهانی بیستون : واقع در شمال غربی کرمانشاه که به دلیل قرار گرفتن کتیبه جهانی داریوش بزرگ به یکی از مناطق باستانی مشهور جهان تبدیل شده است . آثار باستانی بسیاری از دوره های ماد - هخامنشی - اشکانی - ساسانی و کتیبه فرهاد کوه کن که برای شیرین کنده است نیز در آنجا موجود می باشد  
کوه سفید : واقع در شمال کرمانشاهان با ارتفاع  1410  متر 
کوه شاهواز مشرق : از دهستانهای روانسروجوانرود پاوه گذشته و دماغه غربی آن به رودخانه سیروان منتهی می شود ارتفاع آن در حدود  3370  متر بالاتر از سطح دریا می باشد
کوه تخت  : دنباله کوه شاهو می باشد در همان خط سیر می باشد بلند ترین قله آن  2985  متر ارتفاع دارد
کوه آتشکده یا آتشگاه : رشته کوهی است که از کوه شاهو جدا گشته و از مغرب آبادی شمشیر می گذرد و در جهت شمال غربی امتداد دارد و به رودخانه سیروان منتهی می شود . ارتفاع بلند ترین قله آن در حدود  2462  متر می باشد که به دلیل قرار گرفتن آتشکده های باستانی در آن در روزگارهای پیشین چنین نامی بر روی آن گذاشته شده است
کوه گزن : دنباله کوه آتشکده می باشد و در غرب رودخانه سیروان مرتفع میگردد . ارتفاع آن در حدود  2398  متر می باشد
کوه کمرزرد : ارتفاع  2273  متر
کوه هزارخانی پاین و بالا : ارتفاع  3420  متر
کوه دالاخانی : ارتفاع  3126  متر
کوه بدر : ارتفاع  3265  متر
کوه سیردوله : ارتفاع  2485  متر
کوه پنجه علی : ارتفاع  2883  متر
کوه شنالی سردره : ارتفاع  2757  متر
گوه گر : ارتفاع  2420  متر

 

مرکبات و محصولات کرمانشاهان

استان حاصلخیز و پربار کرمانشاه در بسیاری میوه جات غنی می باشد : سیب - انگور - بادام - گردو - فندق - خرما - انجیر - انار - توت و شاه توت - زرد آلو - شلیل - شفت آلو - هلو - آلو و گوجه فرنگی - گیلاس و آلبالو - خیار - خرمالو - گلابی - توتون و تنباکو - طالبی - گرمک - هندوانه و خربزه - کدو - بادمجان - سیب زمینی - سیر - شلغم - هویج - اسفناج - کاهو - کرفس - جعفری و تره 

نوروز و آتش افکنی مردم کرمانشاه

نزدیکی بسیاری بین مراسمها و رسومات کرمانشاه و کردستان دیده می شود . مردمان شهر به جشنهای باستانی ایران اهمیت خاصی می دهند  . نوروز - چهارشنبه سوری - سیزده بدر و . . .برای مردمان دارای اهمیت بسیاری است . ایل جوانمرد - اورامان لهون مراسمشان با مردم کردستان تقریبا یکی است . مراسم عروسی مردم در حدود بیست شب ادامه داشته است که با ساز و دهل و رقص های زیبای دسته جمعی کردی همراه بوده است . ایل گوران برای عید خاونکار احترام زیادی قائل هستند . عید خاونکار در اثر اختلافات خانودگی سلطان اسحق که  12  ساله بود به اتفاق بنی آئین داود و پیر موسی با برادرش قادر شاه نزاع کرده و آنها مجبور مي شوند از برزنجه عراق به محل سکونت خود در اورامان لهون حرکت کنند . برادرش با عده زیادی او را تعقیب نموده و پس از سه روز درگیری سلطان فاتح می شود و در گردنه شوشمی استراحت میکنند . پیرزنی که ناظر این دریگری سه روزه بوده است برای آنان یک من برنج و یک خروس می آورد . این سه روز درگیری را ایل گوران روزه می گیرند و شب چهارم عید شان محسوب می شود . همچنین نوروز را بسیاری در کرمانشاه به جشن جمشیدی خطاب میکنند . در منطقه گوران اسلام شهر یا شاه آباد غرب  مردمان به باورهای علی اللهی  اعتقاد دارند و نوروز  را در کنار مراسمهای مذهبی شان سیار محترم می شمارند . رقص و پایکوبی بخشی جدانشدی از مراسمهای جشن این منطقه است مراسم قاشق زنی و بوته جمع کردن و شال گره زنی یا شال اندازی و . . . مراسم های همیشگی است    
در ایل سنجابی در روزهای نوروز در پشت بامهای خود به احترام زرتشت و آئین ایران باستان آتشهای بسیاری را روشن می کنند و باور دارند آتش مایه پاکی و برکت و نور خداوند است . در ایل هل کیش بان شال اندازی تا نیمه های شب ادامه دارد افراد خانواده پلو آن شب بسیار می خورند و برای روز دیگر نگهداری میکنند . این کار برای این است که سال جدید برایشان پربرکت باشد . سفره نوروزی را با شکوه بسیار در کنار نان برنجی - ماست - گندم و تخم مرغ مهیا می کنند . اهالی خانه با لباسهای نو در خانه هستند و باور دارند فره وشی ( روان نیاکانشان ) نیکانشان در نوروز شاهد رفتار و نوع پوشش آنهاست . مردان شهر با شلیک گلوله در ساعت تحویل سال شادمانی خود را از آغاز سال جدید ابراز میکنند . پس از تحویل سال مردم برای دیدن یکدیگر به خانه همدیگر می روند . خانه سید شهر معمولا در اولویت است . همان شب پولی به نام ته کیسه به عنوان نماد برکت از بزرگان میگیرند . پس از خانه سید به خانه کسانی می روند که عزا دار بوده اند و جهت ادای احترام به آنان به خانه آنان می روند و در نهایت بزرگان و بستگانشان . معمولا تخم مرغهایی برای عیدی به افراد خانواده های یکدیگر می دهند . گروهی از مردم  2  روز پس از نوروز باستانی به منطقه بابایادگار در  48  کیلومتری شمال شرقی کرند می روند . مراسمی سنتی و باستانی را در بابایادگار اجرا می کنند که همراه با تبنور ساز باستانی ایران همراه است . شعرهایی مذهبی یا ملی در کنار آن خوانده می شود . پیر آنجا مراسم را با سازهای تنبور و باربط و ستار و تار همراهی میکند و سروده را می خواند  
 در ایل کلهر مردم برای نوروز و سیزده بدر احترام زیادی میگذارند . آتش افرزوی که نشان ملی ایرانیان است یکی از بخشهای این مراسم است . مراسم ازدواج در این ایل به این شرح است که پسر وقتی دختری را پسندید بزرگانش را برای مذاکره به خانه دختر می فرستد . پسر دو روز قبل از عقد مخارج نامزدی و شال و ترمه به خانه دختر می فرستد و سپس عده ای با ساز و دهل به خانه عروس می روند و ناهار و شام صرف میکنند و انگشتر را در دست عروس کرده و شال را بر سر عروس می بندند . بسیاری عروس را سوار بر اسبی میکنند و با ساز و آواز وی را همراهی میکنند 

ایل های کهن کرمانشاه

ایل جوانمرد  ( 5  طایفه ) ییلاق و قشلاق جوانرود - انجیرک ششمیر - تایچوری
اورامان لهون ییلاق و قشلاق پاوه می باشد
سنقر کلیائی با  5  طایفه
احمدوند با  6  طایفه : میان دربند - کوه بلوچ ییلاق - امامزاده حسن - گچ - نفت شاه قشلاق میکنند
ثلاث با  3  طایفه : دولت آباد - پی نهر - میر آباد یلاق - پاویسی - ازکله - خان آشور قشلاق آنهاست
گوران قلی خان با  5  طایفه - پالان - والاهو بیله هو کهواره ییلاق - قلعه زنجیر - میر عصار - جیگران قشلاق آنهاست
سنجابی با  15  طایفه : دشت سنجابی جلیلوند - هرزه - سیمینوند ییلاق - منکاب کهنه - نفت شهر - قلعه وهاب قشلاق این ایل است
کلهر با  2  طیفه : اسلام آباد تاکواوزکدک ییلاق - نفت شهر تا سومار قصر شیرین قشلاق آنهاست
هلیلان وزردلان با  7  طایفه
پشتکوه با  7  طایفه : بلوط سان - ششدار- ایلاچوار - سرآب سالان - مهران - کلازران - چشمه برین - قره شاه - نوروز آباد ییلاق - پشتکوه - صمن پول مرز - بلاله مرز سومار - ابهر بدر - چمن بوئی - بدره مهران - اربند - بیدانه - آباد قشلاق این ایل است 
اورامانات یا هورامانات یا پاوه منطقه رویایی و آریایی دست نخورده 

شهری کوهستانی در شمال کرمانشاه و جنوب کردستان که بخشهای مشترکی با کردستان عراق و کردستان ایران و کرمانشاه دارد . در سال  1338  شهر رسما ثبت شد و فرمانداری برای آن تاسیس گردید . از این جهن پاوه میگویند زیرا نام سردار یزدگرد سوم ساسانی بوده و قلعه دژ وپاسگه هنوز آثارش در اورامانات باقی است . مردم این شهر بنا بر گفته تاریخ نگاران بدلیل موقعیت خاص جغرافیایی اش که در ارتفاعات قرار دارد آداب و رسوم کهن آریایی ایرانشان را حفظ کرده اند ولی در صدر اسلام نبردهایی با سپاه اسلام سعد وقاص داشته اند که ثبت شده است . آتشکده های کهن ایرانی هنوز در ارتفاعات اورامان دیده می شود . مردم شهر بیشتر از دوفرقه نقشبندی و قادری هستند . خانه های شهر بیشتر از سنگ است . اورامانات دارای صنایع دستی بسیاری است . گلیم - جاجیم - گیوه های مخصوص و . . . که در کمتر نقاطی دیده می شود 
 
شهر باستانی قصر شیرین در کرمانشاه 

شهرستان قصر شیرین واقع در کرمانشاه همانگونه که از نامش پیداست محلی برای کاخهای شیرین شاهزاده ارمنستان و معشوقه خسرو پرویز بوده است . فاصله آن از تهران  743  کیلومتر است . این شهر باستانی در زمان شاهنشاهی هخامنشی به نام کاله - اکرای پل ( پل ذهاب ) کارنیا ( کرند ) نامیده می شده و سرزمین آباد و سرسبزی بوده است . در زمان ساسانی مورد علاقه خسرو انوشیروان عادل قرار می گیرد و باغشتانا ( بادلیی ) سرخک نوشیروان و قرغان خوانده می شده است . از ویرانه های بسیاری که در قصر شیرین به جا مانده است مشخص میگردد که این شهر بسیار باشکوه و سترگ بوده است . مورخان نوشته اند در زمان سلطنت خسرو پرویز باغهای وسیعی در آنجا ایجاد شده بود . خوش آب و هوا بودن و سرسبزی منطقه و فرهنگ و آداب و رسوم کهن این منطقه خسروپرویز را در انتخاب این شهر برای ساخت کاخهایی برای معشوقه اش شیرین یاری داد . در نزهه القلوب آمده است : قصر شیرین از اقالیم سیم است که خسروپرویز ساسانی آن را برای شیرین بنا کرد و قلعه ای از سنگ و لاشه و گچ و هزار گام در آنجا ایجاد کرد . آب الوند نیز از آنجا میگذرد . شاه در آنجاه باجگاهی ساخت بسیار باشکوه و جلال . پس از حمله سپاه اسلام به ایران کلیه قصرهای خسروپرویز ویران شد و تا سال  1270  قمری قصر شیرین ویرانه ای بیش نبودکه جمعیتی در حدود  2500  نفر در آن زندگی میکردند . دولت وقت نمایندگانی را به منطقه اعزام کردند تا جلوی سپاه عثمانی را بگیرند و آبادانی در آنجا را آغاز کنند . آثار باستانی بسیاری در این شهر وجود دارد
حجاری شیخ خان - نقش مردی که مسلح به تیر و کمان است و در زیر پایش مرد اسیری افتاده است و از او طلب بخشش میکند . خطوط نوشته شده آن از بین رفته است ولی باستان شناسان آن را متعلق به  5000  سال پیش می دانند

دکان داوود - در دخمه ای سنگی صورت مردی که لباس ماد بر تن دارد و بر خرمایی در دست دارد نقش بسته است به سال  550  تا  701  پیش از میلاد نقش آنوبانی نی - سه نقش برجسته از  2800  سال قبل از میلاد که بر دل کوه به بلندی  35  متر نقش بسته است . اسیری در این نقش نشان داده شده است که زیر پای شاه قرار دارد . شش نفر دیگر در زیر پای شاه خم شده اند و بدنبال شاه روان هستند
اطاق فرهاد - دخمه ای است از دوران ماد به بیش از  600  سال پیش از میلاد
محل گچ گنبد - بنای دوره ساسانی که در حدود  1000  متر وسعت دارد و معبدی برای ستایش خدا بوده است
کاخ ساسانی - مجموعه کاخهای ساسانی که در عرض  370  و طول  910  در صفحه ای به بلندی  8  متر ساخته شده است
حوش کوری - از کاخهای موجود ساسانی در شمال قصر شیرین
چهار طاقی - چهارقاپو بزرگترین آتشکده عصر ساسانی پس از آذرگشنسب است . این مکان ارزش و احترام خاصی در نزد مردم و شاهان داشته است . کلیه این بناها پس از یورش سپاه اسلام ویران و نابود گشته است و امروزه فقط خرابه های آن به جاست

شهرستان اسلام آباد غرب یا شاه آباد غرب سابق

1-1موقعيت جغرافيايي :
شهرستان اسلام آباد غرب با وسعتي در حدود  3828  كيلو متر مربع بين  33- 36  تا35  –15  در جه عرض شمالي  24- 45  تا  30-38  درجه طول شرقي قرار گرفته است . اين شهرستان از شمال به شهرستان پاوه و جوانرود و ازشرق به كرمانشاه از غرب به شهرستان سر پل ذهاب و گيلانغرب  و از جنوب به استان ايلام منتهي مي شود.اين شهرستان متشكل از  4  شهر ( اسلام آباد – كرند – گهواره – حميل) و چهاربخش و  12  دهستان و343  روستا مي باشد.
2-1  شرايط آب و هوايي
جلگه اسلام آباد  غرب جزء اقليم غربي كشور بوده و اقليم آن همچون ساير نقاط كشور تحت تأثير عرض جغرافيايي و موقعيت كشور در رؤيت كرة زمين است و هر گاه در كشور نفوذ بادهاي غربي از دامنه بيشتري برخوردار باشد ، سالي پر باران دارد .
3-1  موقعيت استراتژيكي :
شهرستان اسلام آباد غرب بعد از شهرستان كرمانشاه هم از نظر جمعيت و هم از نظر وسعت دومين شهرستان بزرگ استان كرمانشاه ، عامل اتصال استانهاي ايلام ، بخشي از استانهاي لرستان و خوزستان و همچنين شهرهاي غربي استان كرمانشاه به مركز كشور ميباشد. علاوه بر اينها ضمن اينكه نقطه اتصال دوقطب مهم صنعتي شمال و جنوب يعني استان خوزستان و آذر بايجان غربي است، اصلي ترين و نزديكترين شاهراه كشور وهمچنين كشورهاي اسلامي ( همسايه شرقي) به عتبات عاليات ميباشد.

4-1سابقه تاريخي:
نام ديگر شهر اسلام آباد زبيديه بوده است كه اين نام را ابن حوقل به كار برده است . وجود تپه چیا گاوانه در مركز شهر اسلام آباد غرب و كاوشهاي علمي به عمل آمده برروي اين تپه كه خود يكي از مراكز مهم مسكوني قرن هشتم و نهم قبل از ميلاد بوده است، قدمت اي 606; شهر رابه سه هزار سال پيش از ميلاد مي برد وبا در نظر گرفتن آثاري كه از تپه چغاگاوانه بدست آمده است مي توان قدمت طبقات مكشوفه رابين قرن نهم تا اواسط قرن هفتم قبل از ميلاد تخمين زد . همچنين وجود بيش از چهار صد آثار به ثبت رسيده از جمله كاخ فيروزآباد ( پيروز آباد) در غرب شهر اسلام آباد ،مربوط به زمان ساساني، حكايت از قدمت تاريخي اين شهر دارد.
5-1  سابقه فرهنگي :
مجموعه آداب و رسوم ، اعتقادات ديني و مذهبي ، رعايت هنجارهاي اجتماعي و... ويژگيهاي فرهنگي هر قوم و ملتي را تشكيل مي دهد و مردم و فرهنگ شهرستان اسلام آباد غرب جزئي از  تاریخ و تمدن ملت کهن ايران مي باشند. ايران كشوري است بزرگ با تمدني كهن و قديمي و يكي از نخستين خاستگاههاي تمدن ايران زمين منطقه غرب بوده است . زبان مردم اين منطقه كردي كلهري است كه ريشه آن به زبان آريايي بر مي گردد.
6-1  اهميت اقتصادي:
شهرستان اسلام آباد غرب به دليل اقليم متنوع ، خاك مناسب ، بارش كافي ، داشتن دشتهاي حاصلخيز و مراتع غني و پر پشت يكي از قطب هاي مهم كشاورزي و دامداري است و عمده فعاليتهاي مردم در بخشهاي ياد شده و صنايع جنبي آن است ، به طوريكه طبق سرشماري نفوس و مسكن سال  1375  از كل شاغلان  10  ساله و بيشتر حدود  42  در صد مردم در اين بخش فعاليت دارند و با توجه به وجود ظرفيتهاي قابل توسعه دراين بخشها امكان اقتصادي نمودن بخش مذكور در حد بسيار بالايي وجود دارد .
7-1  جهانگردي :
توسعه صنعت تورسيم در استان كرمانشاه در چند ساله اخير رو به بهبود بوده است. از آنجا كه شهرستان اسلام آباد منطقه اي است با سابقه اي بسيار كهن و تنوع اقليم و وجود آثار باستاني متعدد از جمله مسجد عبداله بن عمر و آرامگاه ابودجانه از اصحاب پيامبر (ص) ،كاخ فيروز آباد و صدها آثار به ثبت رسيده ديگر در كنار مراكز تفريحگاهي از جمله منطقه كرند و ريجاب كه در نوع خود كم نظير مي باشند، همچنين داشتن مردماني خون گرم و مهمان نواز و داشتن امنيت كافي مي تواند يكي از قطبهاي مهم جاذب جمعيت تورسيم باشد.
 
طاق بستان کرمانشاه

اردشير دوم شاهنشاه ساساني پس از نشستن بر تخت پادشاهي ايران فرمان نقش بستان را ميدهد تا براي آيندگان باقي بماند او در اين نقش حلقه شهرياري را از دست فره وشي نماينده اهورامزدا دريافت ميکند و تصوير ميترا الهه آب و نيکويي در اين نقش وجود دارد که يک گل  606;يلوفر بر دست خود دارد و اين نقش مهم نشان از پيروزي شاهنشاه ايران بر ديگر فرمانروايان دارد که زير پاي اسب شاهنشاه ايران افتاده و سم اسب شاهنشاه روي وي قرار گرفته است و در طرف روبروي او در زير پاي اسب فره وشي نقش اهريمن قرار دارد که نشان از نابودي بدي در برابر نيکي است در تصوير هاي ديگر نقش خسرو پرويز شاهنشاه ايران قرار دارد که نشان از ابهت و جاه و جبلوت پادشاه ايران در ميان ديگر اقوام دارد

.....شکارگاه شاهان ساساني
محوطه تاريخي طاق بستان در دامنه كوهي به همين نام و در كنار چشمه اي در شمال شرقي حاشيه كنوني شهر كرمانشاه واقع شده است دراين محوطه ، آثاري از دوره ساساني وجود دارد كه شامل سنگ نگاره اردشير دوم و دو ايوان سنگي بنام هاي ايوان كوچك و بزرگ است . ايوان كوچك د رسمت چپ سنگ نگاره ادشير دوم و ايوان بزرگ در سمت راست ايوان كوچك قرار دارد .ياحان ، مورخين و جغرافي نويسان دوره اسلامي ضمن توصيف سنگ نگاره هاي طاق بستان ، از اين محوطه با نام هاي متفاوتي ياد كرده اند ، بطوريكه ابن فقيه و ابن رسته اين مكان را « شبديز » و ياقوت آن را « قصرشيرين » ناميده است ، همچنين حمدالله مستوفي آنجا را « طاق وسطام » عد;ه اي ديگر آن را « طاق بهستون » ، « طاق بيستون » و « تخت بستان » ناميده اند . اهالي محل نيز محوطه را با نام « طاق وسان » و « طاق بسان » مي شناسند زيرا « سان » در لفظ محلي به معني سنگ است و به اين ترتيب « طاق وسان » يعني طاقي كه در سنگ كنده شده است . امروزه نيز در اكثر محافل ايران شناسي از اين مكان با نام « طاق بستان » ياد مي شود . شامل دو طاق است
( سنگ نگاره اردشير دوم  )
در سمت راست ايوان كوچك ، سنگ نگاره اي وجود دارد كه صحنه تاج ستاني اردشير دوم  ( 383  – 379  م ) نهمين شاه ساساني را نشان مي دهد . در اين صحنه ، شاه ساساني به حالت ايستاده با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ در مركز صحنه نقش شده كه دست چپ را بر روي قبضه شمشير گذاشته و با دست راست حلقه روبان داري را از اهورا مزدا مي گيرد . شاه ساساني چشماني درشت و ابرواني برجسته دارد . ريش او مجعد و موهاي سرش به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته شده است . وي گوشواره‌‌اي بر گوش و گردنبندي در گردن و دستبندي در مچ دارد . گوشواره او به شكل حلقه مدوري است كه گوي كوچكي به آن آويزان است . گردنبند او نيز شامل يك رديف مهره هاي مرواريدي درشت است
شاه تاجي برسر دارد كه در قسمت پائين آن به صورت نوار ساده اي است و قسمت بالاي تاج به شكل كوريمبوسي است كه بخشي از موهاي سر به صورت انبوه در آن قرار گرفته و به وسيله دو رشته روبان بسته شده است ، همچنين به تاج شاه در قسمت پشت ، روباني آويخته شده است
لباس او شامل پيراهن چين داري است كه تا روي زانو ادامه داشته و قسمت پائين آن مدور مي باشد . شلوار نيز بلند و چين دار است كه به وسيله نوار روبان داري به كف پا بسته شده است . كمربند او باريك و به وسيله رديفي از مهره هاي مرواريدي تزئين شده است ، همچنين در قسمت جلو پاپيوني به كمربند آويخته شده است . در قسمت پائين كمربند ، حمايلي جواهر نشان بسته كه شمشيري به آن آويخته است
در سمت راست شاه ، پيكره اهورا مزدا به حالت ايستاده با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ نقش شده كه دست چپ را به كمر زده و با دست راست حلقه روبان داري را به شاه اهداء مي كند . او داراي صورتي كشيده و ريش بلندي است ، موهاي سرش مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته شده است . او نيز گوشواره اي بر گوش و گردنبندي در گردن دارد . تاج اهورا مزدا از نوع تاج هاي كنگره دار است ، به طوريكه پايه تاج به وسيله رديفي از مهره هاي مرواريد تزئين شده و در بالاي تاج نيز بخشي از موهاي سر به صورت انبوه و بدون پوشش رها شده است
لباس او شامل پيراهن چين داري است كه تا روي زانو ادامه داشته و شلوارش چين دار و شبيه به شلوار شاه مي باشد ، همچنين كمربند او شبيه به كمربند اردشير دوم است
در سمت چپ اردشير دوم پيكر ايزد مهر با صورت و بدني سه ربعي نقش شده كه بر روي گل نيلوفر بزرگي ايستاده است . متأسفانه جزئيات صورت او آسيب ديده ولي بر اساس آنچه كه باقي مانده ، ريش او كوتاه و مجعد است ، همچنين جزئيات تاج او از بين رفته و تنها روبان هاي آويخته شده در پشت تاج ديده مي شود . بر دو سر اين ايزد هاله اي از نور ديده مي شود ، در دست هاي او دسته اي از شاخ هاي نباتي مخصوص اعمال مذهبي كه برسم ناميده مي شود ، قرار دارد . لباس ايزد مهر شبيه لباس اهورا مزدا است . در زير پاي اهورامزدا و اردشير دوم ، پيكره دشمن شكست خورده اي نقش شده كه متأسفانه بخش زيادي از آن از بين رفته است . جزئيات صورت او آسيب ديده ولي با توجه به آنچه كه باقي مانده ريش او ساده و با خطوط مواج عمودي نشان داده شده است ، همچنين موهاي سر او ساده است . تاج او به شكل سربندي است كه به وسيله سه رديف مهره هاي مرواريدي و پلاك مدوري در مركز تزئين شده است .اين شخص گردن بندي بر گردن دارد كه شامل يك رديف مهره هاي مدور است ، لباس او شامل پيراهن بلندي است كه تا قوزك پا ادامه دارد . اين شخص چكمه هاي ساقه كوتاهي پوشيده و شمشيري بر كمرش بسته است
درباره هويت واقعي اين شخصيت ، اختلاف نظرهايي وجود دارد برخي از محققين اين پيكره را متعلق به يكي از شاهان شكست خورده كوشان مي دانند ولي امروزه بسياري از محققين آن را به جوليانوس امپراطور روم نسبت مي دهند كه در سال  362  م به دست اردشير دوم كشته شده است . اين تفسير تازه به سرعت راه خويش را در محافل ايران شناسي باز كرده است(ايوان كوچك  )اين ايوان به صورت فضاي مستطيل شكلي به عرض  96/5  متر ، عمق  80/3  متر و ارتفاع  30/5  متر است . در دوطرف ورودي اين ايوان ، دو جرز چهار گوش به پهناي  9  سانتي متر و بلندي  37/2  متر وجود دارد . بر بالاي اين جرزها اتاقي با قوس نيم دايره اي قرار گرفته كه  10  سانتي متر از سطح داخلي جرزها عقبتر رفته است . ديوار انتهاي اين ايوان به دو بخش تقسيم شده است . در بخش فوقاني ، طاقچه اي به عمق 30 سانتي متروبلندي 93  /2  متر ايجاد شده است.در داخل اين طاقچه ، پيكره هاي شاهپور سوم و پدرش شاهپور دوم و همراه با كتيبه هايي به خط پهلوي و به زبان فارسي ميانه حجاري كرده اند
در اين صحنه هر دو شخصيت به حالت ايستاده با صورتي نيم رخ و بدني تمام رخ نقش شده اند . هر دو ،‌دست راست را بر قبضه شمشير و دست چپ را بر قسمت فوقاني غلاف قرار داده اند
پيكره شاپور دوم ، داراي چشماني درشت ، ابرواني كماني و ريش بلندي است كه انتهاي آن در حلقه اي فرو رفته است  موهاي سر او مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته شده است . تاج او از نوع تاج هاي كنگره دار است كه پايه آن به وسيله مهره هاي مرواريدي تزئين شده و در بالاي تاج نيز گوي بزرگي قرار گرفته است . به پشت تاج نيز روبان بلندي آويزان است . شاپور دوم گوشواره اي بر گوش و گردن بندي د رگردن دارد كه شامل يك رديف دانه هاي مرواريد درشت است
لباس او شامل پيراهن چين داري است كه تا روي زانو ادامه داشته و در قسمت پائين مدور مي‌باشد . به كمر او نيز كمربندي بسته شده كه درقسمت جلو پاپيوني به آن آويخته است ، همچنين شلوار او بلند و چين دار مي باشد
پيكره شاپور سوم نيز شبيه پيكره پدرش است تنها تفاوت اين پيكره ها در شكل تاج آن ها مي باشد كه متأسفانه جزئيات تاج شاپور سوم آسيب ديده است
مطابق با نوشته هاي كنار اين پيكره ها ، مي توان هويت واقعي آنها را شناسايي كرد
سنگ نوشته مربوط به شاپور دوم شامل  9  سطر است كه ترجمه آن چنين است
 اين پيكري است از بغ مزدا پرست . خدايگان شاپور ، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از يزدان دارد . فرزند بغ مزدا پرست ، خدايگان هرمز ، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از ايزدان دارد ، نوه خدايگان نرسه شاه شاهان
سنگ نوشته مربوط به شاهپور سوم شامل  13  سطر است كه ترجمه آن چنين است:
 اين پيكري است از بغ مزدا پرست ، خدايگان شاپور ، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از يزدان دارد ، فرزند بغ مزدا پرست خدايگان شاپور ، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از ايزدان دارد ، نوه خدايگان هرمز و شاهنشاه
(ايوان بزرگ ) مهمترين اثر در طاق بستان ، ايوان بزرگ است كه از نظر معماري اطلاعات بيشتري را در اختيار ما قرار مي دهد . اين ايوان به شكل فضاي مستطيلي به عرض  85  /7  متر و عمق  65/7  متر است كه ارتفاع آن  90/11  متر مي باشد . در دو طرف ورودي اين ايوان دو جرز چهار گوش به ارتفاع  27/4  متر ايجاد شده است . پهناي جرز سمت راست  41/1  متر و جرز سمت چپ  46/1  متر است . بر روي اين جرزها ، طاقي با قوس نعل اسبي قرار دارد كه  24  سانتي متر از سطح داخلي جرزها عقب تر رفته و رفي را ايجاد كرده است . ارتفاع اين طاق از كف ايوان تا لبه قوس در قسمت جلو  80/8  متر و در قسمت عقب ايوان  25/9  متر است . قوس طاق نيز در قسمت جلو ايوان بازتر از قوس انتهاي ايوان است ، به طوريكه در قسمت جلو به شكل نيم دايره اي بوده ولي در قسمت عقب به شكل نيم بيضي است . بر روي لبه بام ايوان ، هفت جان پناه چهار پله اي با زاويه قائم وجود دارد كه ارتفاع هر كدام از آنها  129  سانتي متر است . در انتهاي ايوان ، سكويي به طول  40/7  متر و عرض  80  تا  90  سانتي متر و بلندي  17  سانتي متر وجود دارد . بر روي اين سكو و در دوطرف انتهايي اين ايوان ، دو نيم ستون حجاري شده است . اين نيم ستون ها فاقد پايه ستون بوده و مركب از ساقه ستون و سر ستون مي باشند كه در مجموع ارتفاع هركدام از آنها  4  متر و قطر آنها  32  سانتي متر است . ساقه هركدام از اين نيم ستون ها به شكل استوانه اي بوده و به وسيله شيارهاي قاشقي تزئين شده است . سرستون اين نيم ستون ها به شكل هرم مربع القائده معكوسي است كه تقليدي از سرستون هاي بيزانسي است
( تزئينات )  يوارهاي داخلي ايوان بزرگ به دو بخش تقسيم و هر بخش به گونه اي استادانه تزيئن شده است كه هنوزتمام تزئينات آن پابرجا مانده است . در زير به توصيف تزيئنات بخش هاي مختلف اين ايوان مي پردازيم
(نما  ) بر روي جرزهاي دو طرف مدخل ورودي ايوان ، درخت تخيلي نقش شده است ؛ همچنين روي قوس اين ايوان به وسيله دو رديف نقوش گياهي تزيئن شده است ؛ رديف پايئن شامل گل هاي سه برگي است كه انتهاي اين گلها به هم وصل شده اند . در مركز قوس ايوان هلالي نقش شده كه به آن دو رشته روبان افراشته شده است . در لچكي هاي ايوان نيز نقش دو الهه بال دار ( نيكه ) ديده مي شود كه هر كدام از اين الهه ها در يك دسته حلقه روبان دار و در دست ديگر ، جامي پر از مرواريد دارند
(انتهاي ايوان  ) ديوار انتهاي ايوان به دو بخش تقسيم شده است . بخش بالايي صحنه تاج ستاني شاه ساساني را نشان مي دهد و در بخش پائين نيز سواركاري نقش شده است
در صحنه تاج ستاني پادشاه ساساني با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ بر روي سكويي ايستاده است . ولي دست چپ را بر روي قبضه شمشير گذاشته و دست راست را به طرف اهورا مزدا دراز كرده است . جزئيات صورت شاه آسيب ديده است ولي با توجه به آنچه كه باقي مانده صورت او فربه ، گونه ها گوشتالو ، چشم ها درشت و ابرو 607;ا برجسته است . ريش او به وسيله خطوط مواج عمودي نشان داده شده است . موهاي سر او مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته . اين شخص گوشواره اي بر گوش و گردنبندي در گردن دارد ؛ گوشواره او به شكل حلقه مدوري است كه گوي كوچكي به آن آويزان است . گردنبند او شامل دو رديف مهره هاي مرواريدي مي باشد كه به مركز آن سه دانه مرواريد درشت آويخته است
شاه ،‌ تاج كنگره داري بر سر دارد كه پايه آن به وسيله دو رشته مرواريد و پلاك هاي مربع شكل تزئين شده است ؛ در جلو تاج ، هلالي قرار دارد ، بر فراز تاج ، دو بال عقاب وجود دارد كه نوك آنها به طرف داخل خم شده است . در حدفاصل اين دو بال ، ميله عمودي وجود دارد كه بر روي آن هلالي ديده مي شود ؛ در داخل هلال ، نيز گوي بزرگي قرار دارد

اين شخص پيراهن مرواريد دوزي شده اي پوشيده است . در قسمت بالاتنه ، بر روي پيراهن ، تسمه هايي بسته شده كه شامل سه رديف مهره هاي مرواريدي و پلاك هاي مستطيلي مي باشد
كمربند او پهن و با چهار رديف دانه هاي مرواريدي تزئين شده است . در قسمت پائين كمربند ، حمايلي جواهر نشان بسته كه شمشيري در جلو به آن آويخته است
در سمت راست شاه ، پيكره اهورا مزدا با صورت و بدني تمام رخ نقش شده كه بر روي سكويي ايستاده است . او دست چپ را بر روي سينه گذاشته و با دست راست حلقه روبان داري را به شاه اهداء مي كند . اهورا مزدا داراي صورتي كشيده ، ريشي بلند و مخروطي است . موهاي سر او مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه هايش آويخته است
تاج او كنگره دار است كه پايه آن به وسيله دو رشته مرواريد و پلاك هاي مربع تزئين شده است . موهاي بالاي سر او انبوه و بدون پوشش رها شده است . او نيز پيراهن مرواريد دوزي شده اي بر تن دارد كه به روي آن شنل جلو بازي پوشيده است
در سمت چپ شاه ، پيكره آناهيتا ، با صورت و بدني تمام رخ نقش شده كه بر روي سكويي ايستاده است . در دست چپ او سبوي آب و در دست راستش حلقه روبان داري ديده مي شود كه به طرف شاه دراز كرده است او داراي صورتي گرد و چانه اي كوتاه است . بخشي از موهاي سر او به صورت گيسوي بافته در دو طرف صورت آويخته است . همچنين بخش ديگري از آن به صورت انبوه درروي شانه ها آويخته است  . آناهيتا گوشواره اي بر گوش و گردنبندي در گردن دارد . گوشواره او به شكل حلقه مدوري است كه گوي كوچكي به آن آويزان است .مچنين گردنبند او شامل دو رديف مهره هاي مرواريدي مي باشد . تاج او نيز شامل دو بخش است . اين تاج در قسمت پايه به وسيله دو رشته مهره هاي مرواريدي و پلاك هاي مربع تزئين شده است . در بخش فوقاني تاج نيز به وسيله رديفي از پالمت هاي شش لبه اي رها شده به وسيله يك پاپيون و روباني افراشته بسته شده است . اين شخص پيراهن چين‌دار مرواريد دوزي شده اي بر تن دارد كه بر روي آن شنل جلو باز بلندي پوشيده است . حاشيه اين شنل به وسيله دو رديف مهره هاي مرواريد و قسمت هاي ديگر آن به وسيله گل‌هاي رز تزئين شده است
(نقش سوار كار  ) در بخش پائين ديوار انتهاي ايوان ، نقش مرد سواره اي حجاري شده كه حريفي پيش روي ندارد . اين سوار با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ سوار بر اسب قوي هيكلي است . اين شخص كلاه خودي بر سر دارد كه تمام صورت و گردن او را مي پوشاند ؛ به طوري كه فقط چشمان او مشخص است ؛ همچنين بر روي كلاه خود تاجي قرار دارد . بر روي پايه اين تاج ، نواري وجود دارد كه به وسيله دو رديف مهره هاي مرواريدي تزئين شده است . اين نوار در پشت سر به وسيله پاپيوني بسته شده است . همچنين دو رشته روبان افراشته به آن متصل است . حاشيه فوقاني تاج نيز به وسيله شيارهاي عمودي تزئين شده است . در بالاي تاج موهاي سر او به صورت انبوه و بدون پوشش رها شده كه به وسيله يك پاپيون و دو روبان بسته شده است
اين شخص پيراهن بلندي بر تن دارد كه به وسيله نقش مرغ و ارغن تزئين شده است . بر روي پيراهن زره اي زنجير باف پوشيده كه تا روي زانو ادامه دارد . به دور كمر او كمر بندي بسته شده كه به وسيله طرح هاي دايره اي تزئين شده است . در قسمت پائين كمربند، حمايلي بسته كه به وسيله طرح هاي هندسي به شكل لوزي و دايره تزئين شده به اين حمايل تيرداني آويخته است  . اين شخص نيزه بلندي در دست دارد و سپر مدوري براي دفاع در پيش رو گرفته است . صورت و سينه اسب به وسيله زره اي تيغه اي پوشيده شده است . بر روي اين زره نيز منگو 04;ه هايي آويخته است . همچنين بر روي كپل اسب منگوله اي آويخته است كه بر روي آن نقش انسان سه سر ديده مي شود . بسياري از مورخين و جغرافي نويسان دوره اسلامي چون ابن فقيه ، ابن رسته ، ابودلف ، مسعودي و ياقوت حموي نقش اين اسب سوار را خسرو پرويز معرفي كرده اند كه سوار بر اسب معروفش شبديز است
(ديوارهاي جانبي ايوان )  ديوارهاي جانبي ايوان بزرگ به وسيله نقوشي تزئين شده كه صحنه شكار شاهي را نشان مي دهد . به طوريكه در ديوار سمت راست ، صحنه شكار گوزن و در ديوار سمت چپ صحنه شكار گراز نقش شده است
(صحنه شكار گوزن )  اين صحنه در قابي به طول  80/5  متر و عرض  90/3  متر حجاري شده است . در اين صحنه فيل باناني در سه رديف ، گوزن ها را از طريق دروازه اي كه در سمت راست حصار تعبيه شده به داخل شكارگاه رم مي دهند . اين گوزن ها به دنبال چند گوزن دست آموز كه روباني در گردن دارند ، در حال فرار مي باشند . در درون شكارگاه شاه سوار بر اسب در سه قسمت نمايش داده شده است . در قسمت بالا ، شاه سوار بر اسب ، آماده براي شكار مي باشد . او شمشيري مرصع به كمر آويخته و كماني بر گردن دارد . در پشت سر او زني ديده مي شود كه چتري در بالاي سر شاه گرفته است . در پشت سر شاه ، سه رديف زن نقش شده است دو رديف اول به حالت احترام ايستاده اند و رديف سوم نيز در حال نواختن آلات موسيقي مي باشند . در مقابل شاه عده اي از رامشگران بر روي سكويي نشسته اند . برخي از اين رامشگران در حال كف زدن و برخي نيز چنگ مي نوازند . در مقابل اين رامشگران چهار نفر به حالت ايستاده  583;ر حال نواختن آلات موسيقي مي باشند . صحنه بعدي ، شاه را در حال شكار نشان مي دهد ، در اين صحنه شاه سوار بر اسبي است كه چهار نعل به دنبال گوزن ها مي تازد . در پشت سر شاه نيز شش اسب سوار در حال تاخت مي باشند . در پائين اين صحنه شاه كمان را بر گردن انداخته كه اين نشان میدهد ، شكار پايان يافته است . در سمت چپ حصار ، چند نفر شتر سوار ، گوزن هاي كشته را حمل مي كنند
(صحنه شكار گراز  ) اين صحنه در قابي به طول  70/5  متر و عرض  13/4  متر حجاري شده است . در سمت چپ اين قاب  ، 12  فيل در  5  رديف عمودي نقش شده كه بر روي هر كدام از اين فيل‌ها، دو نفر سوار شده است . اين فيل با نان در حال رم دادن گرازها از مخفي گاه باطلاقي خود به درون نيزارها مي باشند . در قسمت بالاي صحنه شكار ، قايق پارويي ديده مي شود كه در داخل آن پنج نفر در حال كف زدن مي باشند ؛ همچنين دو پارو زن در داخل اين قايق وجود دارد . درمركزصحنه ، شاه درداخلقايقي ايستاده كه دراطراف او نوازندگان زن قرار دارند . شاه با تير و كمان در حال تيراندازي به طرف دو گرازي است كه به سوي او جهيده اند . در داخل اين قايق ، چهار نفر قرار دارد . نفر اول و پنجم ، پاروزن هستند و نفر دوم خدمه شاه است كه تيري در دست دارد . نفر چهارم نيز چنگ نوازي است كه در حال نواختن چنگ مي باشد . در اطراف اين قايق ، پرندگان و ماهيان در ميان گياهان آبزي در حركتند . در عقب قايق شاه ، قايق ديگري ديده مي شود كه چهار نوازنده زن ، در حال نواختن چنگ مي باشند . در سمت راست قاب ، صحنه پايان شكار نشان داده شده است ، در آنصحنه شاه در داخل قايقي ايستاده و كماني كه زه آن باز مي‌باشد به نشانه خاتمه شكار در دست چپ گرفته است ، همچنين برخلاف صحنه قبل ، در كمر شاه شمشيري ديده نمي شود . بر دور سر او نيز هاله اي قرار دارد . در عقب اين قايق ، قايق ديگري وجود دارد كه در داخل آن ، زنان نوازنده در حال نواختن چنگ مي‌باشند . در قسمت پائين صحنه پنج فيل سوار ، در حال جمع آوري گرازهاي شكار شده ، نقش شده است . اين عمل جمع آوري گرازها ، به وسيله خرطوم فيل صورت مي گيرد و خدمه فيل ها با گرزهايي كه در دست دارند ضربه آخر را بر گرازها وارد مي كنند . در داخل قاب ، در قسمت بالا ، گرازهاي شكار شده بر روي فيل ها نشان داده شده و در قسمت پائين ، گرازها از روي فيل ها بر زمين گذاشته شده و خدمه ها در حال قطعه قطعه كردن آنها مي باشن

 

 کوه باستانی بيستون

در  30  کيلومتري شرق کرمانشاه و در ارتفاع صد متري بر روي صخره اي، داريوش کتيبه مشهور خود را حک کرده است که تا سال  1835  کسي از راز آن آگاه نبود . چشمه بيستون محل اطراق کاروانها در دورانهاي مختلف بوده است، براي همين کسان زيادي کتيبه داريوش را ديده اند و شرحي از آن را در سفرنامه ها يا خاطراتشان گفته اند . از قديمي ترين آثار درباره اين نوشته ، گفته هاي ديودورسس سيسيلي است که در قرن اول پيش از ميلاد اين حجاري را به الهه سميراميس و صد نيزه داري که اطرافش را گرفته اند، نسبت داده و گفته است بدستور سميراميس در زير نقش برجسته نوشته اي با حروف سرياني نقل کرده اند .ديودور با تکيه بر نوشته کتزياس چنين آورده است که صخره مکان مقدسي بوده و به زئوس خداي بزرگ یونانيان تعلق داشته است 
ايزيدور خاراکسي ،جغرافي نويس باستان ،درباره راه کاروان رويي که از شرق بابل تا مرزهاي خاوري امپراطوري روم کشيده شده شرحي نوشته و در آن بيستون را باپتانا در ناحيه ، کامبادنا ناميده است و مي نويسد :در باپتانا نوشته و تصويري از سميراميس است . و با وجود اختلاف نام بيستون با باپتانا که ايزيدور از آن ياد کرده در يکي بودن آنها کمتر مي توان ترديد داشت، چون در کتيبه داريوش، از ناحيه کامبادنا در سرزمين ماد در محل کتيبه نام برده شده است 

ابن حقول آنرا نقش مکتب خانه اي مي داند که معلم براي تنبيه شاگردانش تسمه اي در دست دارد . گاردان جهانگرد فرانسوي در سال  1794  اين نقش را پيکره دوازده حواري مسيح دانست ، و تصوير فروهر را به مسيح نسبت داد . پورتر در سال  1818  حدس زد که اين نقش ها پيکره شلم نصر و دو سردار و ده سبط ( قبيله ) اسرائيل است که به اسارت افتاده اند . خطر صعود از کوه مانع از آن مي شد که کسي به کتيبه نزديک شود . پورتر تا نيمه راه صعود کرد و طرحي از پيکره ها کشيد . او درباره خطر بالا رفتن از کوه مي گويد " هيچ زماني بدون بيم مرگ از آنجا نمي توان بالا رفت " . بالاخره در سال  1835  اولين کسي که اين صخره را در نورديد راولينسون انگليسي بود که از ستون اول متن فارسي باستان نسخه برداري کرد . او افسر انگليسي مأمور تربيت سربازان شاهي در ايران بود ولي به علت اختلافي که بين دولت ايران و انگليس پيش آمده بود،راولينسون مجبور شد ايران را ترک کند . اما در سال  1844  بعد از شرکت در جنگ افغانها (جنگ افغانستان ) مجدد به ايران آمد و بقيه متن فارسي باستان را رونويسي کرد و از ترجمه ايلامي آن که سکايي ، مادي و شوشي جديد نيز خوانده شده نسخه برداري کرد . مطالعات وي در سال  1857  مورد توجه انجمن آسيايي پادشاهي لندن واقع گرديد و به اين ترتيب راز کتيبه بيستون گشوده شد.کار راولينسون سبب شد تا اين کتيبه مورد توجه دانشمندان زيادي قرار گيرد از جمله پروفسور ويليام جکسن از دانشگاه کلمبيا که در سال  1903  از آنجا ديدن کرد و مطالعاتي بر روي کتيبه انجام داد که بيشتر تصحيح کار راولينسون بود . در سال  1904  اولين عکسها توسط لينگ و تامپسون براي موزه بريتانيا گرفته شد و مطالعات مفصل تري در ادامه کار راولينسون انجام شد . سپس در سال  49-1948 ژرژکامرون کتيبه را مجدداً و به طور کامل مورد مطالعه قرار داد . کامرون راه کوچکي را که سابقاً براي رسيدن به نقوش و کتيبه ها در سنگ تراشيده بودند پيدا کرد و کتيبه ديگري را که در طرف راست واقع است و تا آن زمان نسخه برداري نشده بود نسخه برداري کرد که معلوم شد ادامه کتيبه ايلامي است. ضمناً کامرون يک قالب تهيه کرد که هم اکنون در دانشگاه ميشيگان است . نتيجه مطالعات اين دانشمند در مورد کتيبه بيستون اين بود که داراي سه نوع خط فارسي باستان ، ايلامي نو ، بابلي نو يا اکدي مي باشد و پس از رمزگشايي فارسي باستان فهميده شد که تصاوير به داريوش و دو سردارش و ده شورشگر که در اوايل سلطنت او قيام کرده بودند، تعلق دارد و شرح سرکوب اين ياغيان مي باشد 
متن کتیبه جهانی بیستون  داریوش بزرگ که در سال  1385  به ثبت آثار ارزشمند یونسکو رسید 

سرپل ذهاب

شهرستان سرپل ذهاب با مساحتی بالغ بر  1271  کیلو متر مربع در  45  درجه و  52  دقیقه طول شرقی و  34  در جه و  24  دقیقه عرض جغرافیایی در غرب کشور جمهوری اسلامی ایران و منتهی الیه شیب ارتفاعات زاگرس بر سر راه بین المللی تهران – بغداد،موسوم به جاده کربلا با قدمتی بالغ بر  2800  سال قبل ازمیلاد حضرت مسیح (ع)، با فاصله  665  کیلو متری از تهران واقع گردیده است و از شهرستانهای مرزی و باستانی و زر خیز استان کرمانشاه می‌‌باشد .قدمت آن بر اساس مطالعه آثار باستانی و کتیبه‌های آن از قبیل کتیبه و سنگ نوشته انوبانی نی ،پادشاه لولوبی‌ها ، که بر سینه رشته کوه همیشه استوار زاگرس حک شده و یکی از قدیمی‌ترین و به عبارتی اولین هنر معماری روسنگ آسیا بشمار می‌رود و نیزدکان داوود ،طاق گرا و دهها اثر باستانی و تاریخی دیگر، قابل دستیابی و استخراج است. این شهرستان از شمال به شهرستان جوانرود، از غرب به شهرستان قصرشیرین و کشور عراق، از شرق به شهرستان اسلام آباد و از جنوب به شهرستان گیلان غرب محدود شده است.ارتفاع متوسط شهرستان از سطح دریا  550  متر بوده و در یک تغییر ناگهانی ارتفاع نسبت به شرق شهرستان در فاصله بطول کمتر از  10  کیلو متر پس از طی گردنه پاطاق به بیش از1000  متر میرسد که این خود باعث ایجاد طبیعتی بسیار جذاب،دلپذیر و کاملاً متفاوت با اقلیم سر زمینهای قرار گرفته بر روی ارتفاعات مذکورشده و علاوه بر آن این امر باعث ایجاد جریانهای آب سطحی و تغذیه سفره‌های زیرزمینی دشتهای حاصلخیز این شهرستان گردیده که نعمتی بس عظیم و حیاتی است و در کمترمکانی از عالم هستی شاهد آن می‌‌باشیم. شهرستان در جلگه‌ای نسبتاً وسیع که اطراف آن را ارتفاعات و تپه ماهورها احاطه کرده قرار دارد.ازجمله دشتهای مستعد و حاصلخیز آن میتوان دشت ذهاب، قلعه شاهین، سر قلعه، ... را نام برد که به نوبه خود به لحاظ دارا بودن رودخانه‌ها، سرابها و چشمه سارهای متعدد و فراوانی از جمله رودخانه الوند، دله شیر، هواسان، جگیران، کلم کبود و سراب مارا ب،، گلو دره ، پیران، سرابگرم، قره بلاغ، قلعه شاهین، سراب مامیشان و... منحصر به فرد می‌‌باشند. شهرستان سر پل ذهاب دارای آب و هوایی با زمستانهای معتدل وتابستانهای گرم بوده و حداکثر نزولات جوی در زمستان و مقدار کمی در بهاربوده و پائیز و تابستانی خشک و بی باران دارد. بر اساس تقسیم بندی اقلیمی کوپن  (koppen) دارای سه اقلیم متفاوت، با زمستانی معتدل و تابستانی گرم و طولانی در قسمت مرکزی ، زمستانی سرد و تابستانی خنک در قسمت شمالی و زمستانی ملایم و تابستانی گرم در قست شمال غربی با متوسط میزان بارندگی  500  میلی متر در سال و درجه حرارت  4/3 درجه سردترین ماه سال و  8/44  درجه در گرمترین ماه سال وبا تعداد روزهای یخبندان آن برابر با  15  روز را شامل می‌شود.بطور کلی شهرستان سر پل ذهاب دارای آب و هوای با منطقه سردسیر و گرمسیر است. این شهرستان دارای آثار متعدد تاریخی ،حدوداً سی و دو اثر، می باشد که می‌توان از آثار دوره اسلامی بقعه مبارکه احمد ابن اسحاق از محدثین و صحابه ائمه و وکیل خاص امام حسن نام برد . این شهرستان  دارای خرده فرهنگهای متنوع و ایلات و طوایف متعددی با گرایش به اعتقادات و باورهای مذهبی (شیعه ، سنی، اهل حق) می باشد.مردم غیور این شهرستان در طول هشت سال دفاع مقدس در جهت حفظ و حراست از  کیان مقدس ایران زمین از هیچ کوششی فرو گذار نبوده و در راه پاسداری از مرز و بوم مملکت خویش تعداد  803 نفر شهید ، 163  نفر آزاده و  840  نفر جانباز تقدیم این کشور دادند 

آتشگاه سراب ذهاب

در شمال خاوري تپه ي سراب در  300  متري ازراه کنوني بازماند هاي آتشکده يي ديده ميشود به اندازه هاي  4.77  در  5.95  متر از قـلوه سنگ ولابندوديواري به پهـناي  0.6  متر .در دوبر خاور .شمال بخشي از گنبد آتشکده به چشم ميخورد .ورودي تشکده با تاقي گهـواره يي به پهـناي  0.6  وبلندي  1  متر است .بلندي کنوني آتشگه  2.5  متر است

نهـر وبرج ولاش

اين نهـر درروستاي نوشيروان است وعـبارت است از بازمانده ي سنگ چين رود . اين نهـر  36  کـيلومتر است واز روستاي پيران در شمال نوشيروان سرچشمه داردو با گذر از نوشيروان به سوي دره ي سرخ ( دله شير) ميرود ودر ميان قـوپي پايان ميگيرد وآثاري از اين سنگ چيني ساساني در جاهايي به چشم ميخورد. ودر شمال روستاي نوشيروان در150  متري نهـر برروي تپه يي برجي به اندازه هاي  25  در  25  متر ديده ميشود وديواري  1.1  متري دارد

آتشکده ي کويک
درگورستان کويک ميل صفي است . ازروستاي نوشيروان به موازات نهتر ولاش راهي است که با گذر از ده مويک حسن به کويک ميل صفي رسيده وبه سبب بودن گور صفي نياي بزرگ اهالي اين روستا اين آتشکده هـم دوام آورده است.اين آتشکده  5  در  5.15  متر است ودر بلندي  1.6  آن چهار لچکي ست که برآن گنبدي زده شود .ورودي اين آتشکده تاقي گهـواره يي دارد با پهـناي  0.85  وبلندي  1.23  متر 

آتشدان بردعاشقان
در روستاي کويک مجيد در  1  کـيلومتري ميل صفي است .پس از کويک مجيد ، کويک شمشيره است ونرسيده بروستاي حواس گلپري دردامنه ي کوه چشمه ي کاني امجيرکه هـست و50  متر بالاترظاز آن مهـسنگي بدرازي  10.8  در پهـناي  4.7  وبلندي  6.2  متر است .درروي اين مهـسنگ گودالي به پهـناي  0.95  در  1.55  کنده شده است .بالاي آن اريب کنده شده که نشان ميدهـد آتشگاه بوده است 

پیرامون ایلام 

 شهری است در غرب ایران که مرکز استان ایلام می باشد.این شهر در گذشته حسین‌آباد نام داشت و مرکز پشتکوه بود. در  ۱۳۰۸  نام آن به ایلام تغییر یافت و نام پشتکوه نیز به استان ایلام تبدیل شد. هنگامی که به تاریخچه این شهر نگاه می‌‌کنیم به قدمت ان پی می‌‌بریم که فرهنگی به قدمت تاریخ و تمدن ایرانی دارد. ایلام تنها استان مرزی است که بیشترین مرز را با عراق دارد لذا در زمان جنگ ایران و عراق بیشترین خسارتها بر ان وارد شد. مردم ایلام در زمان جنگ با تمام وجود به مقابله با دشمن پرداختند و چه بسیار استعدادها تلف شد. خیلی از مردم به کوهها روی اوردند و با سخت‌ترین شرایط کنار امدند.،اما کمتر از رشادتها و پایمردیهای این مردم سخن به میان آمده است.اکثر مردم ایلام شیعه هستند و به زبان کردی تکلم می‌کنند. در بعضی مناطق به لری ولکی هم تکلم می‌‌شود.امروزه با راه اندازی پتروشیمی وگاز در این استان کم کم از محرومیت آن کاسته می‌شود. ایلام تنها مرکز استانیست که لوله کشی گاز ندارد.طبیعت استان بی نظیر است. این استان دارای شهرستانهای با قدمت تاریخی است. ازجمله این شهرستانها دره شهراست.این شهردارای اثار تاریخی ازجمله پل گاو میشان که بر روی رودخانه سیمره قرار دارد و شهر تاریخی و زیبای ماداکتو و آتشکده و تنگه بهرام چوبین و چند قلعه تاریخی است.ایلام را از اسم آن می توان به دوره ایلامیان مرتبط دانست.هرچند این شهر دارای سابقه تاریخی چندهزارساله است اما کار باستان شناسی زیادی درباره این شهر و تمدن آن انجام نشده است.از نظر جغرافیایی ایلام از غرب به کشور عراق از شرق به استان لرستان از شمال به استان کرمانشاه و از جنوب به استان خوزستان محدود می شود.این استان دارای  ۴۳۰  کیلومتر مرز مشترک با کشور عراق می باشد و شهر مرزی آن مهران می باشد و مردم ایران و عراق جهت مسافرت زمینی از مرز مهران عبورمی کنند.

کامکارها و موسیقی اصیل ایرانی

کردهای کهن آریایی ایران در موسیقی یکی از کهن ترین و باآوازه ترین مردمان ایران هستند . استاد شهرام ناظری و استاد حسن کامکارها تنها بخشی از این افراد هستند . استادحسن كامكار موسس گروه كامكارهادر سنندج به دنيا آمد و به دليل علاقه وافر به موسيقي در سن ‌‌١٠  سالگي وارد ارتش شد، زيرا در آن زمان و شرايط، تنها مكان براي ارتباط با موسيقي، گروه موزيك ارتش بود
حسن كامكار در سن ‌‌١٧  سالگي با سازهاي سنتي و مخصوصا ويلون آشنا مي‌شود و چون در ارتش سلفژ را فرا گرفته بود، اين ساز را بدون استاد و با استفاده از نتها و رديف‌هاي چاپ شده از ابوالحسن صبا تمرين مي‌كند.
از آن جايي كه او تمام سازهاي ايراني از قبيل سنتور و تار و سه تار و كمانچه را بدون استاد فراگرفت و نيز مي‌توانست به راحتي اين سازها را كوك كند، داراي استعداد بسيار خوبي بود؛ چون فرا گرفتن موسيقي بدون استاد و راهنما بسيار مشكل است. شرايط اجتماعي در زماني كه حسن كامكار شروع كرد، بسيار نامناسب بود؛ مخصوصا در شهري مثل سنندج كه موسيقي را اصلا هنر نمي‌دانستند و اين تصور وجود داشت كه كسي كه ساز مي‌زند از نظر اجتماعي در سطح پاييني قرار دارد. اما او سرسختانه راه خود را ادامه مي‌داد، زيرا بر اين اعتقاد بود كه موسيقي يك هنر است و بايد اين هنر شناسانده شود. علي رغم تمام اين مشكلات استاد توانست تحولات زيادي در زمينه موسيقي و به خصوص موسيقي كردستان ايجاد كند، در آن زمان موسيقي محلي اصلا هيچ نت و علمي نداشت و وي توانست بسياري از قطعات محلي كردستان را به طور علمي حفظ و ضبط كند؛ در واقع او به موسيقي محلي ارزش و اعتبار داد كه در حال حاضر اين كاست‌ها در آرشيو راديو كردستان موجود است. همچنين او در سال ‌‌٤٠  اولين هنرستان موسيقي كردستان را با حمايت وزارت فرهنگ آن زمان تاسيس كرد و نيز در حدود سال‌هاي ‌‌٤٦، ‌‌٤٧  او توانست ‌‌٤  گروه موسيقي تشكيل دهد كه يك گروه از آنان گروه بانوان و يك گروه ديگر را كودكان تشكيل مي‌دادند و او خود براي اين گروه‌ها قطعاتي مي‌ساخت و با آنان تمرين می كرد؛ اين چند گروه تا اوايل انقلاب نيز فعاليت‌هایی داشتند استادحسن كامكار خيلي علاقه داشت كه اين هنر را توسعه بدهد و در واقع بسيار علاقه‌مند بود كه فرزندان خود نيز در اين عرصه گام بگذارند و نيز به علت استعدادي كه درفرزندانش وجود داشت آنها با تربيت پدر و با راهنمايي‌هاي او توانستند موسيقي را فراگيرند
مثلاهوشنگ كامكاركه در زمينه آهنگسازي تحصيلات آكادميك دارد آثار زيادي براي اركستر بزرگ و همين طور براي سازهاي ايراني ساخته است،ایشان  همچنین۱۲  سال مدیر گروه هنر دانشکده ی هنرهای زیبا بود يا در زمينه كمانچه، اردشير كامكار توانست تحولاتي را ايجاد كند؛ با توجه به اختلافاتي كه از نظر فرم نواختن و شكل كه با ساز ويلون دارد، او توانست اين ساز را همپاي ويلون بنوازد. از فرزندان ديگر حسن كامكار مي‌توان به اردوان كامكار اشاره كرد كه سبك خاصي را در نوازندگي سنتور ايجاد كرده است. اگر کسی قطعه ی رقص باد ایشان را که در سقز اجراشد گوش کرده باشد، پی به عظمت این استاد بزرگ خواهد برد ويا ارسلان نوازنده چيره دستي در ويولون است يا قشنگ كامكار كه از بانوان برجسته در زمينه موسيقي به شمار مي‌رود . فعاليت‌هاي حسن كامكارباعث شده بود كه مردم كردستان به موسيقي علاقه پيدا كنند و جو سنگيني كه وجود داشت از بين برود؛ اگر حسن كامكار نبود، مي‌توان گفت كه موسيقي امروز ايران و به خصوص كردستان در اين مرحله نبود.
اولين اركستر خانوادگي كامكارها در سال ‌‌١٣٤٤  شكل گرفت. اين اركستر از سازهاي مختلفي بهره مي‌گرفت مثلاً‌ پدر(حسن كامكار)،‌ ويولون مي‌نواخت، قشنگ مي‌خواند، پشنگ و ارژنگ، سنتور و جاز مي‌نواختند و هوشنگ كامكار هم به اتفاق بيژن با آكاردئون گروه را همراهي مي‌كرد. پس از اينكه اردشير و ارسلان با گذر از دوران كودكي وارد گروه شدند در سال ‌‌٤٩  آنها يك اركستر نيمه‌ حرفه‌اي تشكيل مي دهند آن موقع محمدرضا لطفي هم براي سربازي به سنندج آمده بود و به گروه آنها اضافه مي شود، طوري كه حتي در برخي كنسرت‌ها او تكنوازي مي‌كرد.به هر حال آنها كنسرت‌هايي را در سطح شهرستان‌ها اجرا مي كنند كه غالباً موفق هم بود.
بعدها گروه كامكارها به اتفاق لطفي، مشكلاتيان و عليزاده  هسته گروه‌هاي شيدا و عارف را بنيان گذاردند و اولين كنسرت‌ها را هم اوايل انقلاب، در مجموعه آزادي و تالار وحدت در سه قسمت اجرامي كنند. در آن سالها اردوان با تكنيك بالاي خود در سنتور به تكنوازي مي‌پرداخت تا اينكه دعوت‌هاي خارجي از كامكارها آغاز شد. حضور در جشنواره‌هايي چون “پوخ برگ“ اتريش، وومد و كنسرت با لاندن سيمفونيتا از جمله موفقيت هاي گروه كامكار بوده است.
یادآوری میشود که همسر اریلان کامکار،مریم ابراهیم پور،نیز یکی از هنرمندان بزرگ کرد است که یکی از بهترین کارهای ایشان همخوانی با کجمه تجدد و ندا خاکی در آلبوم نیشتمان است که نواختن تار استاد کیخسرو پور ناظری در این اثر همگان را شیفته ی هنر خود می سازد .
ضمنا یکی از آخرین کارهای کامکارها آلبوم بیابان بی کران است که سال  ۸۳  در  ۵  شهر بزرگ انگلیس اجرا شد . که در این کار صبا کامکار، دختر هوشنک کامکار با صدای دلنشین خود این اثر فارسی کامکارها را رنگ دیگری بخشیده است .
-----------------------------------------------------------
بن مایه این نوشتار:
دایره المعارف بزرگ ایران شناسی - استاد ابوالحسین سعیدیان
تاریخ اصطخری - یعقوبی
پایگاه جامع ویکی پدیا

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 31
  • بازدید سال : 106
  • بازدید کلی : 425